سلام، وقت به خیر
امروز شعری را تقدیم محضرتان میکنم که شیوه ارائه آن با رسم این وبلاگ همخوانی چندانی ندارد. خدمت سرورانم عارضم که در برنامه یک شاخه گل ۴١٧ جناب شجریان که تار نوازی مرحوم لطف الله مجد را همراه خود داشتند، ابیاتی منتخب از مثنوی حضرت مولانا را در افشاری زمزمه کردهاند که اگر بخواهم به رسم مالوف این وبلاگ، همه ابیات را تقدیم کنم باید دفاتر اول و سوم مثنوی را به طور کامل درج کنم که البته امکان پذیر نیست. لاجرم فقط ابیات اجرا شده در آواز را تقدیم میکنم. امید که مقبول افتد.
گفت معشوقی به عاشق کای فتی
تو به غربت دیدهای بس شهرها
گو کدامین شهر زانها خوشتر است
گفت آن شهری که در وی دلبر است
هر کجا تو با منی من خوشدلم
گر بود در قعر گوری منزلم
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گر چه تفسیر زبان روشنگر است
لیک عشق بی زبان روشنتر است
زیبا