سلام،
مدتی است از حافظ نگفتهایم. اجازه دهید غزلی از خواجه شیراز را که آقای شجریان در دستگاه شور اجرا و در آلبوم معمای هستی عرضه کرده است، تقدیم کنم:
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود، آنچه میپنداشتیم
تا درخت دوستی برگی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفتگو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
ما دم همت بر او بگماشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما ندانستیم و صلح انگاشتیم
نکته ها رفت و شکایت کس نکرد
جانب حرمت فرو نگذاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما محصل بر کسی نگماشتیم
سلام،
حتما شما هم از همام که از مریدان امام علی (ع) بود چیزهایی شنیدهاید. همام روزی نزد امام رفت و با اصرار از ایشان خواست تا اندر صفات پارسایان برایش سخن بگوید و امام خطبهای راند که از عظمت گفتار و محتوای آن، همام در دم جان داد.
در آن خطبه، امام به بیان صفات و رفتار و کردار متقین میپردازد.
ضمن آن که توصیه میکنم متن این خطبه را در نهجالبلاغه ببینید، دعوتتان میکنم به دو منبع دیگر هم حتما سر بزنید. مرحوم محیالدین الهی قمشهای تمامی این داستان و شرح خطبه را به طرز زیبایی به نظم درآورده است که در مجموعه آثار ایشان میتوانید بیابید و جناب دکتر سروش هم در کتابی با نام اوصاف پارسایان با ظرافت هرچه تمامتر در این باب سخن گفته است. امید که بتوانم برخی مواقع گوشههایی از این متون را تقدیمتان کنم.