سلام،
مدتی است از حافظ نگفتهایم. اجازه دهید غزلی از خواجه شیراز را که آقای شجریان در دستگاه شور اجرا و در آلبوم معمای هستی عرضه کرده است، تقدیم کنم:
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود، آنچه میپنداشتیم
تا درخت دوستی برگی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفتگو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
ما دم همت بر او بگماشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما ندانستیم و صلح انگاشتیم
نکته ها رفت و شکایت کس نکرد
جانب حرمت فرو نگذاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما محصل بر کسی نگماشتیم
"تا درخت دوستی برگی دهد"
فک کنم درستش این باشه :
تا درخت دوستی کی بر دهد
حافظ سخنور برتر غزلیات