سلام،
در سال ۱۳۵۴ جناب شجریان در برنامه گلهای تازه ۱۰۶ شعری از حضرت سعدی را در دستگاه ماهور با همنوازی تار استاد محمدرضا لطفی اجرا کرده است که پیشکش میکنم:
مرا دو چشم به راه و دو گوش بر پیغام
تو فارغی و به افسوس میرود ایام
شبی نپرسی و روزی که دوستدارانم
چگونه شب به سحر میبرند و روز به شام
ببردی از دل من مهر، هر کجا صنمیست
مرا که قبله گرفتم، چه کار با اصنام **
به کام دل، نفسی با تو التماس منست
بسا نفس که فرو رفت و بر نیامد کام **
چه دشمنی تو که از عشق دست و شمشیرت
مطاوعت به گریزم نمیکنند اقدام **
مرا که با تو سخن گویم و سخن شنوم
نه گوش فهم بماند، نه هوش استفهام **
اگر زبان مرا روزگار دربندد
به عشق در سخن آیند ریزه های عظام **
ملامتم نکند هیچکس در این سودا
که عشق می، بستاند ز دست عقل، زمام
مرا نه دولت وصل و نه احتمال فراق
نه پای رفتن از این ناحیت، نه جای مقام
بر آتش غم سعدی کدام دل که نسوخت
گر این سخن برود در جهان نماند خام
** این ابیات در آواز نیامده است.
سلام دوست عزیز وبلاگ قشنگی داری به من هم یه سری بزن منتظر نظرت هستم خدا حافظ