سلام،
اجازه دهید شعر امروز را از شاعران معاصر تقدیم کنم. شعری زیبا از استاد شفیعی کدکنی که جناب شجریان آن را در راست پنجگاه اجرا و در آلبوم ارزنده فریــــاد عرضه کرده است. گرچه این اثر یک بار هم در کنسرت همنوا با بم و البته با همخوانی همایون شجریان اجرا شده است:
ای مهربانتر از برگ در بوسههای باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
آیینه نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاهگاهت، صبح ستاره باران
باز آ که در هوایت، خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران
ای جویبار جاری، زین سایه برگ مگریز
کینگونه فرصت از کف دادند بیشماران
گفتی به روزگاری، مهری نشسته، گفتم
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت، ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان، سرخیل شرمساران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زینگونه یادگاران
وین نغمه محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقیست، آواز باد و باران
بسم رب الحسین
دعوتت میکنم امشب به یه قطره اشک و هق هق
پرپر حادثه با تو سهم من بغض دقایق
دعوتم کن که بسوزم توی شک دل بریدن
ای خدا کی بود که برگشت ...
سایه ی تو ... یا دل من ؟
یا حسین شهید