سلام،
در آستانه فرارسیدن روز طبیعت، امروز شعری از حافظ شیرین سخن را تقدیم میکنم که آقای شجریان در چهارگاه اجرا و در آلبوم گنبد مینا عرضه کرده است. نام آلبوم هم از همین شعر گرفته شده است:
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
وندرین کار، دل خویش به دریا فکنم
از دل تنگ گنهکار برآرم آهی
کاتش اندر گنه آدم و حوا فکنم
مایه خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست
میکنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم
بگشا بند قبا ای مه خورشید کلاه
تا چو زلفت سر سودازده در پا فکنم
خوردهام تیر فلک، باده بده تا سرمست
عقده در بند کمر ترکش جوزا فکنم
جرعه جام بر این تخت روان افشانم
غلغل چنگ در این گنبد مینا فکنم
حافظا تکیه بر ایام چو سهوست و خطا
من چرا عشرت امروز به فردا فکنم **
** این بیت در آواز نیامده است.
دردم از یار است و درمان نیز هم /دل فدای او شد وجان نیز هم
من این ترانه ی استاد رو نشنیدم ولی می تونم تصور کنم که چه زیبا خوندتش...
وبلاگ خوبی دارین به من هم سر بزنین.
ما سرخوشان مست دل از دست داده ایم
همراز عشق و هم نفس جام باده ایم
* * *
بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند
تا کار خود به ابروی جانان نهاده ایم
* * *
چون لاله مِی مبین و قدح در میان کار
این داغ بین که بر دل خونین نهاده ایم
سلام
وب زیبایی دارید.
میتونم وبتون رو تو وبم داشته باشم؟