حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

حکایت دل

بیان دغدغه‌های ذهنی و نیز معرفی اشعاری که آقای شجریان در اجرای آوازهای خود از آنها استفاده می‌کنند.

برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن

سلام،
امروز شعری از شیخ اجل سعدی را تقدیم می‌کنم که جناب شجریان در آلبوم در خیال آن را عرضه کرده و البته در دستگاه سه‌گاه اجرا شده است:


سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

به چه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمد
بزه کردی و نکردند موذنان ثوابی **

نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی

نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم
که به روی دوست ماند که برافکند نقابی **

سرم از خدای خواهد که به پایش اندر افتد
که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی **

دل من نه مرد آنست که با غمش برآید
مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی **

نه چنان گناهکارم که به دشمنم سپاری
تو به دست خویش فرمای، اگرم کنی عذابی **

برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن
که هزار بار گفتی و نیامدت جوابی

دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی
عجبست اگر نگردد که بگردد آسیابی

** این ابیات در آواز نیامده است  
نظرات 1 + ارسال نظر
اسمان چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:57 ب.ظ http://www.asemannnnnnn.blogsky.com

سلام.
خوبی؟
خوشحال میشم به منم سر بزنین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد